حرفهای از جنس دلتنگی
با سلام. روز مادر را به همه مادران ایران زمین و بخصوص مادر عزیز و گل خودم تبریک عرض میکنم. همه در مورد مادران خودشون یه نظری دارند ولی اکثرا مادرشونو دوست دارن. اما مادر من که با تمام وجودم دوستش دارم تو این چهار سال واقعا اگر نبودند به جرات میگم که منم نبودم چند مدت پیش که یکم مریض احوال بودند بیچاره انقدر غصه منو خورده که افسردگی پیدا کرده بود دیگه داشتم دیونه میشدم کلا وضع و اوضاع خودم را فراموش کرده بودم فکر اینکه خدای نکرده چیزیش بشه داغونم میکرد. نمیدانم خدا مهلت جبران محبت و زحمت هاشو به من خواهد داد یا نه.اصلا میشه محبت و زحمت مادر را جبران کرد؟مادری که تو این چهار سال با من درد کشیده با گریه های من گریه کرده شبها با من بیدار مونده.بیچاره مادرم دیگه موهاش سفید شده غبار پیری رو صوتش نشسته.اونم مثل من از این روزگار خیری ندیده فکر میکرد پسرش بزرگ شده میشه عصای دستش غافل از بازی روزگار.باور کنید هر وقت فکر نبودنش به نظرم میاد گریه ام میگیره. از خدا خواستم هیچوقت پیش از من مادرمو از دنیا نبره از عمر من بکاهه بزاره رو عمر مادرم چون تصور اینکه حتی یک روز بدون مادرم تو این دنیا زندگی کنم چقدر عذابم میده و منو پیش مرگ مادرم قرار بده
نظرات شما عزیزان:
weblage fogoladeyi darin
engad ghose nakhorin khoda mehrabone ishalah khob mishino zahamate madaretono jobran mikonin.
pas omidetono az dast nadin laagal be khatere madareton
Power By:
LoxBlog.Com |